داستان زندگی جوانی که دست به چاقو برد
پسر جوان که در حالت مستی دوستش را با چاقو زد، داستان زندگیاش را بازگو میکند.
احسان جوانی سابقهدار است که سابقه شرب خمر دارد. او این بار به اتهام ضرب و جرح دستگیر شده است. او که جوانی 20 ساله است از زندگیاش برای سایت جنایی میگوید.
*چند سابقه داری؟
سابقه مشروب دارم و این بار هم که برای درگیری دستگیر شدم.
*وقتی دعوا کردی مست بودی؟
بله مست بودم.
*چرا دعوا کردی؟
دلیلش یادم نیست. دور هم بودیم یکهو دعوا شد.
*دوستانت هم مست بودند؟
با هم مشروب خورده بودیم.
*با چاقو یک نفر را زدی. این کار را کردی؟
یادم نیست دقیقا چه شد ولی تا جایی که یادم میآید فحش مادر داد من هم عصبانی شدم.
*چرا با خودت چاقو حمل میکنی؟
دلیل خاصی ندارد. بعضی وقتها دعوا میشود من چندبار چاقو خورده بودم. برای اینکه از خودم مراقبت کنم چاقو برمیداشتم.
*از خانوادهات بگو. چند خواهر و برادر هستید؟
یک خواهر دارم که از من کوچکتر است و مدرسه میرود. پدر و مادر هم دارم.
*آنها در جریان کارهایت هستند؟
با مادرم تماس گرفتم و گفتم بازداشت شدهام.
*واکنش خانوادهات به کارهای تو چیست؟
پدر ومادرم آدمهای خوبی هستند مادرم خیلی از کارهایم ناراحت میشود اما دست خودم نیست.
*سرکار میروی؟
کارمیکنم ولی کار مشخصی ندارم. موبایل خرید و فروش میکنم.
*درآمدی هم داری؟
کمی درآمد دارم اما کفاف خرجم را نمیدهد.
*چه کسی خرج تو را میدهد؟
از پدر و مادرم میگیرم.
*شغل پدر و مادرت چیست؟
پدرم بازنشسته است یک خانه هم داریم که اجازه دادهایم. زندگی را با این پولها میگذارند.
*با این سن و رسیدن به جوانی باز هم از آنها پول میگیری؟
خودم خرج خودم را درمیآورم وقتی که زندان میروم یا جریمه میشوم از آنها پول میگیرم.
*فکر نمیکنی با این وضعیت زندگی که داری آینده خوبی در انتظارت نیست؟
نمیدانم. وقتی عصبانی میشوم کارهایم دست خودم نیست.