سارینا ۱۶ ساله است. او مدعی است مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. سارینا علیه پسری به نام فرهاد شکایت کرده و حالا پرونده در حال رسیدگی است. سارینا برای سایت جنایی از رابطهاش با فرهاد و آزار شیطانی میگوید.
*چطور با فرهاد آشنا شدی؟
در یک پارتی آشنا شدم. دوستم من را به مهمانی تولدش دعوت کرده بود. چند پسر هم که از دوستان دوستم بودند، آنجا بودند. من با فرهاد آشنا شدم و رابطه ما شروع شد.
*چه مدتی با هم رابطه داشتید؟
حدود ۶ ماه بود که با هم دوست بودیم و رفت و آمد داشتیم.
*در این مدت رابطه شما چطور بود؟
فرهاد خیلی خوب با من رفتار میکرد. طوری حرف میزد که انگار هیچکس در دنیا بجز من برایش اهمیت ندارد. به همین خاطر به او اعتماد کردم.
*علیه فرهاد شکایت کردهای که تو را مورد آزار و اذیت قرار داده در حالیکه میگویی به خواست خودت با او رابطه داشتی.
من با او دوست بودم این را انکار نمیکنم اما من را مورد تعرض قرار داد. شوکه شده بودم وقتی به سمتم حمله کرد خیلی سعی کردم مقاومت کنم و دعوا کردیم اما کار خودش را کرد.
*سندی داری که ادعایت را ثابت کند؟
بله. پزشکی قانونی تایید کرده است.
*از فرهاد نپرسیدی چرا این کار را کرد؟
بعد از این حادثه دیگر با هم تماسی نداشتیم. من آنقد حالم بد بود که اصلا نمیخواستم با او حرف بزنم.
*فرهاد مدعی شده این رابطه به خواست خودت بود.
دروغ میگوید. آن روز فرهاد من را دعوت کرد که به باغ برویم. گفت چند نفر از دوستانش هم هستند و باغ متعلق به پدر دوستش است من هم حرفش را باور کردم وقتی که رفتم دیدم هیچکس بجز من و فرهاد در باغ نیست بعد هم من به من تعرض کرد.
*خانوادهات چه نظری دارند؟
پدرم خبر ندارد اما مادرم در جریان است او به من کمک کرد که شکایت کنم.
*نمیخواهی گذشت کنی؟
آنقدر حالم بد است که حتی به خودکشی فکر کردم چطور میتوانم ادمیکه اینطور با من رفتار کرده ببخشم. او باید مجازات شود.