رابطه پنهانی پسر نوجوان با زن ۴۰ ساله برملا شد
پسر نوجوان می‌گوید زنی که با او وارد رابطه شد با وی مهربان بود و کمکش می‌کرد.
آنقدر جوان است که هنوز ریش و سبیلش کامل رشد نکرده است اما دستان و بخشی از گردنش تتو شده؛ تتوهای رنگی عجیب و غریب. حمید را به اتهام رابطه نامشروع با زنی ۴۰ ساله بازداشت کرده‌اند. شوهر این زن شاکی اصلی پرونده است. حمید برای سایت جنایی از زندگی‌اش می‌گوید.
*هنوز خیلی جوانی اما با زنی وارد رابطه شدی که خیلی از تو بزرگ‌تر است؛ چرا؟
هنگامه زن خوبی است. او من را درک می‌کند. با من دعوا نمی‌کند.
*می‌دانستی شوهر دارد؟
به من گفته بود طلاق گرفته. حالا هم متوجه شدم شوهرش بیخود به ما تهمت زده است. آنها در دادگاه خانواده پرونده دارند و سه سال است جدا از هم زندگی می‌کنند.
*فرزند هم دارد؟
یک پسر دارد که خارج از کشور زندگی می‌کند. او و همسرش سالهاست جدا از هم زندگی می‌کنند. بیش از یک سال است که پرونده طلاقشان هم به جریان افتاده است.
*چرا به اختلاف سنی توجه نکردی؟
دخترهای هم‌سن من خواسته‌هایی دارند که من نمی‌توانم برآورده کنم اما این زن هم بسیار مهربان است، هم خودش خرج خودش را می‌دهد و به من هم کمک می‌کند.
*چرا این همه تتو کرده‌ای؟
خوشم می‌آید.
*معنی نوشته‌ها و عکس‌های روی دستت را می‌دانی؟
نه نمی‌دانم. می‌روم پیش تتوکار هر طرحی که خوشم می‌آید می‌گویم روی بدنم بزند.
*خانواده‌ات از اینکه با زنی بسیار بزرگ‌تر از خودت رابطه داری خبر دارند؟
خانواده‌ای ندارم.
*پدر و مادرت کجا هستند؟
پدرم معتاد بود آنقدر مواد کشید تا مرد. مادرم با مرد دیگری ازدواج کرد. ما را به عمه‌ام داد من هم پنج سال با عمه‌ام زندگی کردم. بچه‌هایش از من خوششان نمی‌آمد، وقتی که بزرگ شدم از خانه عمه‌ام فرار کردم.
*از تو خبر دارند؟
بله، خبر دارند خودم گفتم که دیگر نمی‌خواهم به آن خانه بروم. در یک کافه مشغول به کار شدم جای خواب هم داشتم بعد هم با هنگامه آشنا شدم. او مهربان است. وقتی با او هستم احساس می‌کنم به هیچکس نیاز ندارم.
