سارق حرفهای با پابند الکترونیکی هم دزدی کرد
معروف به « اشکان موفرفری» است. 24سال بیشتر ندارد، اما با وجود این سن کم 4سابقه کیفری در پروندهاش ثبت شده و برای پنجمینبار است که دستگیر میشود. اشکان نخستین مجرم سابقهداری است که هنگام سرقت با پابند الکترونیکی دستگیر میشود.
به گزارش همشهری، طرح کنترل مجرمان از اواخر سال گذشته به دستور سردار احمدرضا رادان کلید خورد و حالا نام اشکان با موهای فر در لیست به عنوان نخستین مجرمی که با پابند الکترونیکی راهی سرقت شده، ثبت شده است. گفتوگو با این مجرم را بخوانید.
*چطور جرئت کردی با پابند الکترونیکی، راهی سرقت شوی؟
اشتباه کردم. فکر نمیکردم ماجرا جدی باشد.
*یعنی فکر نمیکردی توسط پلیس رصد میشوی؟
فکر میکردم تعداد مجرمانی که مانند من پابند دارند، زیاد است و حواسشان به من نیست؛ البته حرفهای دوستان خلافکارم هم بیتأثیر نبود.
*دوستانت چه حرفهایی میزدند؟
یک شب دور هم نشسته بودیم و دوستانم به وضعیت من میخندیدند. میگفتند نگران نباش، سیستم پلیس خراب است و رصد نمیشوی. میتوانی با خیال راحت بروی سرقت. این حرفها را زدند و من نیز ترغیب شدم برای رفتن به سرقت. با خودم گفتم بروم امتحان کنم ببینم اصلا پابند کار میکند یا ماجرا یک شوخی عجیب است.کنجکاو هم شده بودم؛ غافل از اینکه پلیس مرا رصد میکرد.
*حالا اسمت بهعنوان نخستین مجرمی که با پابند الکترونیکی راهی سرقت شده، اما ناکام مانده، ثبت شده است.
همه در کار خوب رکورد ثبت میکنند، من اما در کار خلاف رکورددار شدم و البته معروف.
*کی از زندان آزاد شدی؟
سوم عید بود و همان روز هم پابند الکترونیکی را به پایم بستند.
*چند مرتبه دستگیر شدهای؟
این پنجمینباری است که دستگیر میشوم. پیش از این 4مرتبه به جرم سرقت دستگیر شدهام.
*با چه شگردی سرقت میکردی؟
من تخصصم سرقت گوشی موبایل است؛ یا گوشی را از دست مردم میقاپم یا با تهدید زورگیری میکنم.
*از شگرد سرقتت با پابند الکترونیکی بگو.
همانطور که گفتم سوم عید آزاد شدم و سوم اردیبهشت تصمیم به سرقت گرفتم. به محلهای در جنوب تهران رفتم و به محض شناسایی طعمه جدید به سمتش راهی شدم تا گوشیاش را بقاپم، اما سر بزنگاه پلیس رسید و من از ترسم فرار کردم.
*بعد چه شد؟
پلیس به تعقیبم پرداخت و من با تمام قدرت تصمیم به فرار گرفتم؛ حتی خیابانها را خلاف جهت با موتورم میرفتم. مأموران چندبار اقدام به تیراندازی هوایی کردند و به من اخطار دادند، اما توجهی نکردم. در نهایت پایم را هدف گلوله قرار دادند و دستگیر شدم.
*ظاهرا با قمه هم مأمور پلیس را مجروح کردهای.
میخواستم هرطور شده فرار کنم و ناچار شدم با قمه، مأمور پلیس را زخمی کنم، اما گلوله خوردم.
*همدست هم داشتی؟
نه، من معمولا تنهایی سرقت میکنم. البته این اواخر گل هم مصرف میکردم و تصورم این است که هر وقت مواد میکشم مغزم از کار میافتد.
*با وجود سن کمی که داری، انگیزه ات از سرقت چیست؟
بیپولی. باید خرج مواد پدرم را بدهم؛ همینطور خرج همسر و فرزند خردسالم و خرج گل را.
*همسرت خبر دارد که سرقت میکنی؟
نه.
*مگر میشود؟ پابند الکترونیکیات را ندیده است؟
نه، دقت نکرده است.
*اولینبار کی وارد دنیای خلافکاران شدی؟
وقتی 16ساله بودم و برای نخستینبار سوار موتور شدم و گوشی قاپیدم. از آن پس دیگر شغلم شد دزدی. اما اینبار که با این وضعیت دستگیر شدهام بهشدت احساس ندامت و پشیمانی میکنم. دیگر میخواهم دور خلاف را خط بکشم و زندگی درستی در پیش بگیرم.