سرگذشت دختری که به خاطر پدرش گرفتار مواد مخدر شد
دختر 18 ساله میگوید زندگی با پدر معتادش را دوست دارد و به خاطر او مواد خریده بود.
ستاره سالها دور از پدرش زندگی کرد. او برای اینکه بتواند در کنار پدرش باشد کارهای زیادی کرد و حالا به دام اعتیاد افتاده است. این دختر جوان را به خاطر حمل مواد مخدر بازداشت کردهاند. او برای سایت جنایی از روزی میگوید که بازداشت شد.
*چند سال داری؟
۱۸ ساله هستم.
*چرا مواد حمل میکردی.
برای پدرم خریده بودم برای اینکه او را ببینم و کنارش باشم هرکاری میخواست میکردم.
*پدرت اعتیاد دارد؟
بله از وقتی که یادم میآید اعتیاد دارد.
*چرا میخواهی با پدری که معتاد است زندگی کنی؟
من مادر ندارم . چند سال قبل مادرم را از دست دادم تا وقتی مادرم بود پدرم حاضر نبود از من مراقبت کند بعد که فوت کرد پدرم قبول کرد با او زندگی کنم. من همه این سالها دلم میخواست پدرم کنارم باشد. زندگی با ناپدری را تجربه کردهام. پدرم هر چقدر که معتاد باشد باز هم بهترین است. او بهترین پدر برای من است.
*با اینکه میدانی مجبوری برایش مواد تهیه کنی باز هم میگویی پدرت بهترین است؟
بله پدر من بهترین است. با اینکه مواد میکشد اما نبودنش باعث میشود دیگر هیچ امیدی به زندگی نداشته باشم.
*خودت هم مواد مصرف میکنی؟
تفریحی مواد میکشم البته پدرم نمیداند اگر بداند مواد میکشم خیلی ناراحت میشود.
*پس چرا تو را برای خرید مواد فرستاد؟
پدرم روی من خیلی تعصب دارد هرجایی نمیفرستد چون مواد فروشی که به من مواد داد آدم چشم چرانی نبود پدرم من را فرستاد.
*چرا به دادگاه نمیگویی مواد مال تو نبود؟
اگر بگویم آنوقت پدرم گرفتار میشود ترجیح میدهم در زندان باشم اما تنها نباشم. من سالهای زیادی بدون محبت پدر زندگی کردم. او برای من هر کاری میکند.
*چرا ازدواج نمیکنی؟
خواستگار زیاد داردم اما پدرم قبول نمیکند که ازدواج کنم میگوید باید یک فرد لایق باشد چند نفر از دوستانش خواستگاری کردند ولی پدرم قبول نکرد و گفت که باید حتما کسی باشد که سالم و پولدار باشد.
*فکر میکنی اگر سابقهدار شوی کسی حاضر است با تو ازدواج کند؟
نمیدانم فقط برایم مهم است که پدرم گرفتار نشود. او قول داده به من کمک کند.