شکایت زن مطلقه از شوهر سابق؛ او از پدرم دزدی کرد
زنی که از شوهرش جدا شده این بار برای نفقیه فرزندش از او شکایت کرد.
پریناز یک سال قبل از اینکه از شوهرش جدا شود و سپس پدرش را از دست داد. او حالا با یک پسر 6 ساله تنها شده و از شوهر سابقش به دلیل نپرداختن نفقه فرزندش شکایت کرده است. پریناز برای سایت جنایی از زندگیاش میگوید.
*چرا طلاق گرفتی؟
راهی برایم نگذاشته بود. من نمیتوانستم با یک آدم دروغگو زندگی کنم.
*شوهرت چه دروغی گفته بود؟
پدرم چند سال آخر زندگیاش زمینگیر شده بود. بیمار بود و نمیتوانست به مغازه برود. از حمید خواست به مغازه برود و آنجا را اداره کند. قرار بود در سود با هم شریک باشند؛ اما من متوجه شدم شوهرم از پدرم دزدی میکند و سود کمتری به پدرم میدهد. وقتی متوجه شدم به او گفتم دیگر این کار را نکن. قول داد تکرار نکند و من هم حرفش را قبول کردم؛ اما بعد از فوت پدرم متوجه شدم که باز این کار را میکند.
*چطور متوجه شدی؟
بعد از فوت پدرم رفتم مغازه و حسابها را بررسی کردم و متوجه شدم حمید مقدار زیادی از پولها را به حساب مشترک نریخته است. به همین خاطر تصمیم گرفتم از او جدا شوم.
*شوهرت مخالفتی نکرد؟
قبول نمیکرد از سود میدزد؛ اما همه چیز نشان میداد دزدی میکند. بعد متوجه شدم خانهای به نام مادرش خریده است. خلاصه اینکه طلاق گرفتم.
*حالا چرا شکایت کردی؟
او میخواهد مغازه پدرم را از من بگیرد، چون من او را بیرون کردهام. من هم درخواست نفقه کردم که دست بردارد و برود.
*فکر میکنی قبول کند؟
بله چون پول زیادی باید بدهد. شوهر من خیلی خسیس و پول دوست است. بچه را هم به من داد که پولی که از پدرم دزدیده است ندهد. من از او نمیگذرم.