اخبار روزخبر اصلی

نامزدم من را فلج کرد، این دختر را مجازات کنید

مردی که مدعی است قربانی یک عشق اشتباه شده و نامزدش او را فلج کرده است از دادگاه برای این دختر اشد مجازات را خواست.
به گزارش سایت جنایی، شاکی که مردی جوان است یک سال قبل در حالیکه نیمه جان بود به بیمارستان برده شد و به طرز معجزه‌آسایی زنده ماند اما آسیب‌دیدگی شدیدی که به مغزش وارد شده بود، او را فلج کرد.
گزارش این آزار خشن را ابتدا بیمارستان به ماموران داد. طبق گزارش پزشکی این مرد به نام رسول در حالت بیهوشی به بیمارستان برده شد و آثار جراحت‌های سنگینی روی بدن او وجود داشت. به این ترتیب پلیس مردی را که رسول را به بیمارستان برده بود، بازجویی کرد. این مرد گفت: من نمی‌دانم برای رسول چه اتفاقی افتاده است. نامزدش سارا با من تماس گرفت و گفت رسول حالش بد شده است. من هم به خانه آنها رفتم و رسول را به بیمارستان آوردم. آنها گفتند رسول 10 قرص متادون خورده است.
رسول به دلیل کمای عمیق مدت طولانی بیهوش بود و در حالیکه پزشکان امیدی به زنده ماندن او نداشتند، در نهایت این جوان از کما خارج شد. او هنوز حال خوبی نداشت و نمی‌توانست صحبت کند. در این مدت ماموران سارا را مورد بازجویی قرار دادند این دختر گفت: رسول به خانه ما آمد. حالش خوب نبود. با من جر و بحث کرد. می‌خواستم از او جدا شوم و رسول قبول نمی‌کرد. او گفت حالش خوب نیست و آب خواست. من اصلا متوجه نشدم او چطوری قرص‌ها را خورده است. وقتی بالای سرش رسیدم دیدم قرص متادون خورده است.
پلیس تحقیقات نامحسوسی از سارا و مادرش انجام داد. همسایه‌ها گفتند بارها از این مادر ودختر شکایت کردند چون مردان غریبه زیادی به خانه آنها رفت و آمد دارند و همیشه در خانه آنها دعوا رخ می‌دهد.
سارا در برابر این اتهامات گفت: مادرم نامزد دارد. بجز رسول و نامزد مادرم کسی به خانه ما رفت و آمد نمی‌کرد. رسول آدم دعوایی بود و به همین خاطر من با او مشکل داشتم و می‌خواستم از او جدا شوم. برای همین هم رسول قرص خورد و دست به خودکشی زد.
رسول بعد از مدتی قدرت تکلمش را به دست آورد و از نامزدش شکایت کرد. سپس با تکمیل تحقیقات پرونده به شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.

من عاشق سارا بودم او قصد جانم را کرد

در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت و کیفرخواست را خواند. در ادامه رسول که نمی‌توانست به خوبی راه برود و به کمک پدرش به دادگاه آمده بود، در جایگاه حاضر شد. او گفت: من عاشق سارا بودم و می‌خواستم با او ازدواج کنم. سارا خیلی من را اذیت می‌کرد. بعد از مدتی گفت دیگر نمی‌خواهد با من ازدواج کند و فهمیدم پای مرد دیگری در میان است. روز حادثه سر این موضوع با هم جر و بحث داشتیم. او بدون اینکه من بدانم به من قرص متادون خوراند. بیهوش شدم و برای مدتی به مغزم اکسژن نرسید و به همین خاطر هم فلج شدم و دیگر نمی‌توانم راه بروم.
وی گفت: سارا مدعی شده من مشروب خوردم و درگیر شدم اما دروغ می‌گوید من نه مشروب خوردم و نه با کسی درگیر شدم سارا قصد جان من را کرده بود و می‌خواست مرا بکشد.
وقتی نوبت به سارا رسید، او اتهام را رد کرد و گفت: من چنین کاری نکردم. رسول قبل از اینکه به خانه من بیاید با افرادی درگیر شده بود. دو دوستش می‌دانند که دعوا کرده است و این را به من گفتند؛ اما از ترس نمی‌خواهند شهادت بدهند چون رسول آدم دعوایی است و ممکن است به آنها آسیب بزند.
وی گفت: روز حادثه رسول عربده‌زنان مقابل خانه‌ام آمد. نمی‌خواستم در را باز کنم؛ اما فهمیدم مشروب خورده و حالش خوب نیست به همین دلیل در را باز کردم. در خانه تعداد زیادی قرص متادون خورد. البته من نفهمیدم چند قرص خورده و وقتی بیهوش شد به موضوع پی بردم.
متهم گفت: من اگر قصد کشتن رسول را داشتم با دوستش تماس نمی‌گرفتم که او را به بیمارستان ببرد. او قبل از اینکه به خانه من بیاید مشروب خورده و مواد زده و درگیر هم شده بود.
در نهایت قضات برای بررسی بیشتر دستور احضار دو شاهد مورد ادعای متهم را صادر کردند.

امتیاز شما

برای عضویت در کانال تلگرام کلیک کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا