دختر نوجوان درباره خلافکاریهایش چه گفت؟
دختر نوجوان همراه خواهرش به اتهام سرقت دستگیر شده و میگوید از کارهایی که کرده پشیمان است.
ستاره و سارینا دو خواهر جوان هستند که با هم سرقت میکردند و زندگی را میگذراندند. ستاره که زیر 18 سال است برای سایت جنایی از زندگیاش میگوید.
*چرا سرقت میکردی؟
من که نمیخواستم سرقت کنم. به خواهرم کمک میکردم.
*خواهرت هم دزد است؟
بله. با هم دزدی میکردیم من کشیک میدادم خواهرم یواشکی کیف را میزد و فرار میکردیم.
*خواهرت چرا دزدی میکرد؟
زندگیمان را اینطوری اداره میکردیم. شغلی نداشتیم.
*پدر و مادر داری؟
هر دو فوت کردهاند. من با خواهرم و شوهرخواهرم زندگی میکنم.
*خواهرت شوهر دارد؟ مگر شوهرش کار نمیکند؟
او هم همین کار را میکند بیشتر وسایل ماشین میدزد.
*پس کسب و کار خانوادگی شما دزدی است؟
یک جورهایی میشود گفت بله.
*خواهرت بچه هم دارد؟
نه. آنها دو سال است ازدواج کردند. من از اول با خواهرم زندگی میکردم.
*چرا دنبال یک کار درست و حسابی نمیروید؟
خواهرم این کار را میکرد من هم همراهش شدم. شوهرش به او یاد داد چه کار کند.
*خواهرت و شوهرش چطوری آشنا شدند؟
در پارک با هم آشنا شدند. خواهرم در خانههای مردم کار میکرد با فرید که آشنا شد به سمت دزدی رفت. ما یک خانه داریم که ارث پدریمان است. در آن خانه زندگی میکنیم و اینطوری هم خرجمان را در میآوریم.
*حالا فرید برای آزادی شما کاری کرده است؟
قرار است سند بیاورد ولی چون خانه پدرم قولنامهای است نمیشود آن را بیاورد. فعلا کاری نکرده البته دارد تلاش میکند خواهرم را آزاد کند.
*باز هم میخواهی به این کار ادامه دهی؟
خیلی پشیمان هستم واقعا دیگر این کار را نمیکنم. خیلی زندان ترسناک است خیلی ترسیدم وقتی بازداشت شدم.