مامور قلابی: جرم در خانواده ما ارثی است
سارق حرفهای مدتها در کشورهای شرق آسیا دزدی میکرد و سپس جرایمش را در ایران دنبال کرد.
بارها دستگیر شده اما هربار بعد از آزادی روز از نو و روزی از نو، دوباره سمت سرقت میرود و غیر از این کار دیگری بلد نیست. آخرین بار هم با پنج نفر از بستگانش، باند سرقتی را تشکیل دادند و بعد از ۱۳سرقت دستگیر شدند. گرد پیری روی چهره و موهایش نشسته اما مانند جوانیاش سرقت میکند. گفتوگوی جام جم با این سارق حرفهای را بخوانید:
*سابقه داری؟
اینقدر سابقه دارم که تعدادش از دستم در رفته.
*به چه اتهامی؟
اوایل کفزنی میکردم اما مدتی است کار و کاسبی در این حوزه خراب شده و سراغ سرقت در پوشش مامور قلابی رفتم.
*چرا کفزنی دیگر سود ندارد؟
چون کسی پول نقد همراه ندارد. همه پولهایشان را داخل کارت بانکیشان نگه میدارند. در نهایت هم کسی یک دسته اسکناس داشته باشد میتوانی ۱۰۰هزار تومان کف بزنی. الان ۱۰۰هزار تومان دیگر ارزشی ندارد.
*چند بار دستگیر شدی؟
سه بار در خارج از کشور و داخل کشور هم یادم نیست.
*پس مجرم بینالمللی هستی؟
این برای خیلی سالها پیش است. کار و کاسبیمان در کشورهای شرق آسیا خوب بود اما کمکم تابلو شدیم و اجازه ورود به این کشور را به ما نمیدادند.
*تو هم سراغ سرقت در پوشش مامور رفتی؟
بله. در این جرم هم تبحر داریم و میشد پول خوبی بهدست آورد.
*چطور با اعضای باند آشنا شدی؟
ما فامیل هستیم. یکی از اعضای باند، پسرم است.
*تو که تجربه زندان داری، چطور راضی شدی پسرت به سمت خلاف بیاید؟
همانطور که پدرم راضی شد من سمت خلاف بروم! در طایفه ما اغلب مردان و حتی برخی زنان دزد هستند. فقط کمی در روش سرقت فرق داریم. کاری غیر از دزدی بلد نیستیم و از بچگی روشهای دزدی را آموزش میبینیم .جرم بهصورت ارثی در خانواده ما منتقل میشود.
*خب برویم سراغ سرقتهایتان. چطور طعمهها به شما اعتماد میکردند؟
کافی است لباس پلیس بپوشید و اسلحه و دستبند داشته باشید. کمی هم روانشناسی بلد باشید تا در شکار طعمه موفق شوید. ما همه اینها را داشتیم و موفق بودیم.
*این تجهیزات را از کجا آوردید؟
پیدا کردن لباس پلیس که کاری ندارد. بیسیمها تقلبی بود و رادیویی بود که صدایی شبیه بیسیم پخش میکرد.
*شگردتان چطور بود؟
با خودروی پژو پارس و پژو۴۰۵ در شهر پرسه میزدیم و در محلهای خلوت با دیدن افرادی که حس میکردیم وضعش خوب است، سراغش میرفتیم. خودمان را مامور مبارزه با موادمخدر معرفی کرده و ادعا میکردیم گزارش شده شما مواد مخدر توزیع میکنید. او دچار وحشت شده و انکار میکرد. ما هم برای اینکه ادعایش ثابت شود، از او میخواستیم محتویات جیبش را خالی کند. اگر پول نقد و گوشی تلفن همراه خوبی همراه داشت، آنها را داخل پاکتی گذاشته و میگفتیم باید تماسها، پیامها و رد پولهایت را بررسی کنیم. فردا به اداره پلیس بیا و اگر بیگناهیات ثابت شد، وسایلت را بگیر.
*و اگر پول نقد همراه نداشت؟
کسی که پول نقد کمی همراه دارد، مطمئن باشید در حساب بانکیاش پول نقد زیادی دارد. به همین دلیل کارت بانکی و رمز آن را میگرفتیم تا گردش حسابش را چک کنیم و بعد با موجودی حسابش، طلا و ارز میخریدیم.
*طعمهها شک نمیکردند؟
اگر طعمهای شک میکرد یا کارت شناسایی میخواست، از او سرقت نمیکردیم و اینطور او هم پیگیر نمیشد.
*گوشیهای سرقتی را چه میکردید؟
به یک مالخر میفروختیم. هر گوشی را بین سه تا پنج میلیون تومان میفروختیم.
*از هر سرقت چقدر گیرتان میآمد؟
متفاوت بود. بین پنج تا ۲۰میلیون تومان.
*چطور دستگیر شدید؟
یک بار کارت را به پسرم دادم تا با آن دلار بخرد. اشتباه کرد و با کارت بانکی سرقتی بنزین زد. ماموران هم متوجه شدند و با بررسی فیلم دوربینهای مدار بسته آنجا پسرم را شناسایی کرده و دستگیرش کردند. با اعتراف او بقیه اعضای باند دستگیر شدند.