رازهای مخوف خانه وحشت تهران؛ از تجاوز به دختران تا قتل
پرونده خانه وحشت را که با بازتابهای گستردهای همراه بود، در این مطلب بازخوانی کردهایم.
ماجرای جوانی که کمد خانهاش را به محبس دختران جوان تبدیل کرده بود و جرایمش در ایران کم نظیر است با وجود همه پیچیدگیها و انکارهای متهم به پایان نزدیک میشود، اما هنوز احتمال وجود زوایای پنهان در پرونده خانه وحشت دور از تصور نیست.
کشف راز خانه وحشت
به گزارش سایت جنایی، پانزدهم آذر سال ۱۴۰۰ پروندهای در دادسرای جنایی تهران کلید خورد که ماجراهای عجیب و ترسناکش خیلی زود نقل محافل شد. ماجرایی که بعدها به خانه وحشت پایتخت معروف شد. صاحبخانه دخترانی را در کمد و حمام زندانی کرده بود.
زمانی پای بازپرس جنایی به ماجرا باز شد که یک جسد فاسد شده هم در یکی از کمدها پیدا شد. خانه متعلق به یک خواهر و برادر بود و ماموران ابتدا در پی کشف جرم سرقت پا به آنجا گذاشتند. ماموران در بررسی اولیه دختری برهنه را دیدند. دختر دیگری هم در کمد لباسها پیدا شد که میگفت ماهها در آن خانه زندانی بوده. ماموران دو دختر را نجات دادند.
ماموران پلیس به خیال خود رفته بود تا سارقی را در واحد شماره ۶ ساختمانی مسکونی در خیابان قزوین، تهران بازداشت کند. برای همین هم حکم ورود به خانه را گرفته بودند و انتظار صحنه قتل و شکنجه را نداشتند. آنها در گزارششان نوشتند پس از ورود به خانهای که به هم ریختگی عجیب و کم نظری داشت زنی با دست و پای بسته و عریان را در گوشهای از پذیرایی خانه دیدند و با راهنمایی او زن دیگری را با همین وضعیت اما در کمد دیواری پیدا کردند و در بازرسی بیشتر جسدی را یافتند.
دختران نجات یافته چه گفتند
با جنایی شدن پرونده متهم اصلی که جوانی ۳۳ ساله به نام سعید بود دستگیر شد. در تحقیقات دو دختر حبس شده در آن خانه گفتند سعید با معرفی خود بهعنوان مامور پلیس، آنها را فریب داده و به خانهاش در حوالی خیابان قزوین کشانده است. دختران همچنین گفتند خواهر سعید هم در زندانی کردن آنها همدستی کرده است.
دختری که در کمد خانه پیدا شده، مدعی بود چندین ماه در همان کمد زندانی است و حتی در آنجا غذا میخورد.
او که شراره نام داشت و حدود ۸ ماه با وضعیت نامناسب و هولناک در داخل کمد دیواری زندانی بود، درباره این اتفاقات روایت تکاندهندهای داشت و گفت: فرزند ناخواسته پدر و مادرش بوده و رابطه خوبی با آنها نداشته است. در نهایت هم پولهایش را جمع کرده تا عازم ترکیه شود. برای همین از اسلامشهر به تهران آمده، تا کارهایش برای سفر را انجام دهد اما به همه کارهایش نرسیده بود چون ادارات تعطیل شده بود و چون پولی نداشته مجبور شده که در تهران بماند و همان شب هم در میدان راه آهن به دام سعید افتاده و پیشنهاد داده به خانهاش برود و ۸ ماه از آن تاریخ می گذرد که در کمد زندانی است.
همچنین فتانه که او پلیس را به سمت شراره هدایت کرده و رکورددار حبس در خانه وحشت بود گفت سعید سه سال میشود او را در این وضعیت نگه داشته است. فتانه حتی پس از رهایی از بند سعید از او میترسید و با دلهره صحبت میکرد.
ادعاهای متهم پرونده خانه وحشت
در تحقیقات پزشکی قانونی درباره جسد کشف شده در خانه وحشت معلوم شد مشخص شد حدود چهار ماه از قتل گذشته و حتی احتمال اینکه افراد دیگری نیز قربانی شده باشند، نیز دور از ذهن نبود. برای کشف راز قتل جسد پیدا شده سعید و خواهرش به دستور بازپرس دادسرای جنایی تهران در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند. ولی مرد جوان که از لحظه اول منکر جرایم بود، همچنان ادعا داشت که قاتل نیست و چیزهای عجیبی را هم مطرح کرد و گفت: « این دختران جوان عاشق من شده بودند و به خانه ما آمده بودند و دختری که جسدش پیدا شده هم عاشق من شده بود و با من به خانهام آمد اما این دو دختر با دختر تازهوارد درگیر شدند و او را به قتل رساندهاند.»
دو دوختری که در آن خانه حبس بودند گفتند سعید، چهار ماه است که جسد را در خانهاش نگهداری میکرده و هر چند روز یک نایلون دور آن اضافه میکرده تا بو پخش نشود. به این ترتیب تا مدتی پس از کشف حقایق خانه وحشت یکی از ابهامات کلیدی هویت دختر کشته شده بود. چون زمان زیادی از مرگ گذشته بود، جسد دچار فساد نعشی شده و چهرهاش قابل شناسایی نبود. در این شرایط تحقیقات ادامه داشت و هر سرنخی که در خانه وحشت بدست میآمد مدتی ماموران را به خود مشغول میکرد تا اینکه شماره تلفنی پیدا شد که متعلق به زنی ساکن مشهد بود.
در عین حال نجاتیافتگان از خانه وحشت میگفتند مقتول لهجه مشهدی داشت. آنها مدعی بودند که هیچوقت این دختر را ندیدهاند، چراکه هر وقت او در خانه میچرخید، آنها باید در کمد یا اتاق یا سرویس بهداشتی حبس میشدند؛ اما متوجه لهجه مشهدی او شده بودند و سعید هم او را مینا صدا میکرد. به این ترتیب با شماره تلفنی که در خانه وحشت بهدست آمد، زنی در مشهد شناسایی شد که گزارش ناپدید شدن دخترش را از اوایل اردیبهشتماه سال ۱۴۰۰ اعلام کرده بود.
این زن که ماموران در تحقیقات گفت: «دخترم به نام محبوبه متولد سال۶۸ بود و از اردیبهشتماه ناپدید شد. آخرین بار که با من تماس گرفت گفت تهران در خانه یک مامور پلیس هستم. حتی گوشی را به آن مرد داد و با من تلفنی صحبت کرد.»
گفتههای این زن با همه اطلاعاتی که از سعید بهدست آمده بود، همخوانی داشت، به همین دلیل بازپرس جنایی دستور آزمایش دیانای صادر کرد و مشخص شد که جسد متعلق به دختر همین زن است.
شاخه دیگری از تحقیقات حکایت از آن داشت که سعید شکارچی دختران فراری یا غیر تهرانی بوده و خودش را سرهنگ معرفی میکرده است. از سوی دیگر با توجه به کشف مدارک هویتی پیدا شده در خانه وحشت این موضوع مطرح بود که دختران و زنان زیادی قدم در این خانه گذاشتهاند.
سعید به آنها میگفته که در خانه دوربین مداربسته نصب کرده و حتی زمانی که خارج از خانه است آنها را کنترل میکند. در غیابش هم خواهرش نقش مراقبت از محبوسان او را برعهده داشته است.
حتی در روند تحقیقات سرنخهایی پیدا شد که ماموران پلیس را به زن دیگری رساند که او هم ساکن پایتخت نبود و از شاهرود به تهران آمده و پایش به خانه سعید رسیده بود. او در تحقیقات بعدی فاش کرد که پیش از این هم پای پلیس به ماجرا باز شده اما خباثت و مهارت سعید در لاپوشانی جرایمش مانع از افشای راز مخوف آن خانه شده است، آن زن گفت: همراه دختر چهار سالهاش هفت روز در خانه سعید به عنوان مهمان حبس بوده و درنهایت شوهر پیگیرش بوده که آنها را پیدا کرده و باعث رهایی و نجاتشان از آنجا شده است. اما از آنجایی که سعید تهدیدش کرده بود، راز این خانه را فاش نکند، به پلیس و شوهرش گفته است که مریم خواهر سعید، دوستش است و در این مدت در خانه دوستش مانده بود. این زن ادامه داد: مدتها بود که دلش میخواست برای دیدن دوستش از شاهرود به تهران بیاید اما همسرش سرش شلوغ بوده، از طرفی به او هم اجازه نمیداده که تنهایی به این سفر برود به همین دلیل او یک روز دست دخترش را گرفته و بدون هماهنگی با همسرش راهی تهران شده است و در بدو ورود به دام سعید افتاده که خود را پلیس معرفی کرده است.
زن جوان هم که بدون اطلاع و هماهنگی شوهرش به این سفر آمده بود فریب این ادعا را خورده و با سعید همراه شده و وقتی پایش را در خانه وحشت گذاشته فهمیده است که وارد راه بی بازگشتی شده است، اما از آنجایی که پس از شروع سفر با همسرش درتماس بوده شانس آورده و شوهرش او را پیدا کرده بود تا به خانه ببرد. این زن ادعا کرد که سعید در آن هفت روز به او تعرض کرده و از این کارش فیلم تهیه دارد و برای اینکه آن فیلم منتشر نشود، مجبور به سکوت در مورد اتفاقاتی شده که در آن خانه در حال وقوع بوده است.
به این ترتیب مجموع کشفیات پلیس تاییدی بود بر صحبتهای دو قربانی. آنها گفتند سعید با یک گوشی طلاییرنگ از آنها فیلم تهیه کرده. این در حالی بود که وقتی ماموران سعید را دستگیر کردند، فقط یک گوشی قدیمی و معمولی داشت.
همچنین هنگامی که سعید و خواهرش با هم مواجه شدند، خواهر سعید همچنان صحبتهای قبلی خود را تکرار کرد و گفت: برادرش با پیچگوشتی آن دختر را به قتل رساند، اما سعید باز هم منکر ماجرا شد و گفت که دخترها دست به این جنایت زدهاند.
مجازات اعدام
پرونده این جنایت همچنان در دادسرای جنایی پایتخت تحت رسیدگی قرار داشت، تا اینکه هفته گذشته کیفرخواست این خواهر و برادر به اتهام قتل، حبس غیرقانونی و تهدید به قتل صادر شد. اما بخشی از پرونده که مربوط به تعرض و تجاوزهای سعید بود بدون دخل و تصرفی به دادگاه کیفری استان تهران منتقل شد و سعید سه بار در شعبه ششم دادگاه به اتهام سه بار تجاوز و ارتباط نامشروع پای میز محاکمه رفت و به سه بار اعدام هم محکوم شد، اما متهم همچنان منکر جرایم خود میشود و ادعا دارد این دختران خودشان مایل به این ارتباط بودهاند. در حالی که مدارک موجود در گواهی پزشکی قانونی، اظهارات شکات و حتی خواهر سعید نشان می دهد که او دختران فراری را به خانه میبرد و با زور و تهدید به آنها تجاوز میکرد.
حالا قرار است سعید به زودی به اتهام قتل در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه برود.