قاتل زن مطلقه پای چوبه دار نمیرود
مردی که با زن مطلقه وارد رابطه شده و در نهایت او را کشته بود با رضایت شوهر سابق مقتول پای چوبه دار نمیرود. همسر سابق مقتول به عنوان ولی قهری فرزندش اعلام کرده درخواست دیه دارد.
به گزارش سایت جنایی، متهم وقتی دست به قتل زد که فهمید زن مورد علاقهاش قصد ندارد با او ازدواج کند. این مرد بعد از ارتکاب جنایت به کلانتری رفت و خودش را به پلیس تسلیم کرد.
متهم فوق لیسانس ادبیات دارد قبلا یک بار ازدواج کرده و 6 سال پیش از زنش جدا شده بود. او سپس به تهران آمد و به عنوان رانده تاکسی اینترنتی کار میکرد تا اینکه با زنی مطلقه آشنا شد. این زن از ازدواج قبلی خود فرزندش داشت که نزد پدرش زندگی میکرد. مرد جوان که به این زن علاقهمند شده بود در خیال ازدواج با او بود تا اینکه نقشهاش را بر باد رفته دید و دست به جنایت زد. او در بازجوییها گفت: من راننده بودم و چهار سال قبل این زن را بهعنوان مسافر سوار خودروام کردم، بین راه سر صحبت باز شد و فهمیدم مجرد است و تنها زندگی میکند، از همان روز با هم آشنا شدیم و کمکم ارتباطمان بیشتر شد. رابطه من و فتانه خیلی خوب بود به قدری به او اعتماد داشتم که درآمدهای روزانهام را به او میدادم تا برایم پسانداز کند.در این چهار سال با هم ارتباط خوبی داشتیم من هزینههایش را تامین میکردم و او هم به من علاقه داشت اما از چند هفته قبل متوجه شدم رفتارش کمی تغییر کرده تا اینکه چند روز قبل فتانه گفت میخواهد مدتی به شهرستان برود و بچهاش را ببیند و کنار خانوادهاش باشد من هم باور کردم. چند روزی که گذشت یک روز همسایهاش به من زنگ زد و گفت فتانه اصلا به شهرستان نرفته و تهران است. از شنیدن این حرف خیلی تعجب کردم. زن همسایه به من گفت این همه خرج فتانه میکنی و هوایش را داری اما او به تو دروغ گفته و در این مدت مرد غریبهای به خانهاش رفت و آمد دارد و ظاهرا فتانه میخواهد با او ازدواج کند. از شنیدن این حرفها شوکه شده بودم.
متهم ادامه داد: روز حادثه ابتدا به سراغ یکی از دوستانم رفتم و چاقویی از او گرفتم. تصمیم داشتم خودکشی کنم، بعد به ساختمانی نیمه کاره در غرب تهران رفتم اما قبل از اینکه شاهرگم را بزنم؛ با خودم گفتم حرفهای نگفته زیادی با فتانه دارم. باید از او بپرسم چرا این کار را با من کرده است. از طرفی ۷۰ میلیون تومان پول در این مدت به او داده بودم تا برایم پسانداز کند، باید پولهایم را هم از او میگرفتم. حالا که مرا نمیخواست باید پولهایم را برمیگرداند. با او تماس گرفتم و گفتم میخواهم او را برای آخرین بار ببینم. درنهایت فتانه قبول کرد و برای آخرین دیدار راهی خانهاش شدم. فتانه خودش در ورودی را برایم باز کرد و وارد ساختمان شده و در راه پلهها به او گفتم حالا که میخواهی بروی پولی که دستت امانت بود را برگردان. اما با کمال خونسردی گفت پولی دست من نداری بعد هم گفت دیگر نمیخواهد مرا ببیند و تصمیم به ازدواج دارد. آنقدر از شنیدن این حرفها عصبانی شدم که یک دفعه چاقو را بیرون آوردم و او را زدم.
متهم بعد از این اعترافات روانه زندان شد تا اینکه شوهر سابق مقتول با مراجعه به دادسرای جنایی تهران اعلام کرد درخواست به عنوان ولی فرزندش درخواست دیه دارد.