پیرمردی که به خاطر اختلاف ملکی قدیمی دستش به خون پسر جوانی آلوده شد در جلسه بازجویی قتل را ناخواسته دانست و گفت در درگیری نفهمیدم چطور شد که این اتفاق افتاد.
به گزارش سایت جنایی، ماموران پلیس مستقر در یکی از بیمارستانهای غرب تهران بیستمین روز خرداد ماه از مرگ مرد جوانی روی تخت بیمارستان مطلع شدند.
مسئولان درمانی بیمارستان در این مورد گفتند: مرد مجروح با خونریزی به بیمارستان منتقل شد اما با توجه به نوع جراحت و میزان خونریزی اقدامات درمانی موثر واقع نشد و او جان خود را از دست داد.
در پی مرگ مرد جوان ماموران کلانتری که بیمارستان در حوزه استحفاظی آنها بود در آنجا حضور یافتند و مشخص شد این مرد بر اثر فرورفتگی عمیقی که باعث خونریزی شده، جان خود را از دست داده است. به این ترتیب بازپرس امیر حسین علیمردان در جریان قرار گرفت و دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی و بررسی علت این اتفاق را صادر کرد. همچنین تیمی از ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تحقیقات در خصوص این پرونده را آغاز کردند.
با بررسی دقیقتر مشخص شد مرد متوفی در کار خرید و فروش ملک بود و اخیرا با فردی که از خودش مسنتر بود دچار اختلاف ملکی شده بود. در روز حادثه هم برای حل اختلاف ملکی خود به جنت آباد رفته و قرار بود جلوی یک ساختمان مسکونی صحبت و مشکلشان را حل کنند. اما وقتی مقتول برای صحبت با مرد مسنتر رفته، به جای یک نفر با 5 نفر روبرو شده بود که سر قرار آمده بودند. به این ترتیب اختلاف آنها بالا گرفت و به شکل درگیر فیزیکی بروز کرد. به گفته شاهدان در این درگیری یکی از آن چهار نفر که همراه مرد مسن در محل حضور داشت با پیچ گوشتی مرد متوفی را زخمی کرده و همه باهم از محل درگیری فرار کردند.
بنابراین تحقیقات برای دستگیری هر چهار مرد فراری و مردی که آنها را به محل قرار برده بود آغاز شد و در نهایت چند روز بعد از درگیری مرگبار همه آنها دستگیر شدند. متهمان در روزهای گذشته به سوالات بازپرس علیمردان در شعبه اول دادسرای جنایی تهران پاسخ دادند و مسنترین آنها قتل را گردن گرفت.
این مرد که در حال حاضر در بازداشت است، گفت:روز حادثه من با دو پسرم و دو نفر از دوستانش سر ساختمانی رفتیم که مالک آن هستم، با مقتول سر یکی از واحدها اختلاف داشتیم. دلایل اختلافمان هم واحدی بود که او خریده بود، مقتول بنگاهدار بود و واحد را از سازنده ساختمان خریده بود و این در حالی بود که من از موضوع اطلاعی نداشتم و سازنده بدون اجازه من آن را فروخته بود. همین موضوع باعث اختلاف ما شده بود و آن روز من قفل واحد را عوض کرده بودم. مقتول که آمد تنها بود و بعد هم به برادرش زنگ زد و او هم با موتور خودش را به آنجا رساند. من اول خواستم او را بترسانم تا کاری به کار واحد نداشته باشد. بعد هم که دیدم میخواهد قفل را به زور باز کند پیچگوشتی برداشتم که قفل را دوباره ببندم. وقتی درگیری بالا گرفت نمیدانم چه شد که پیچگوشتی را به او زدم و بعد هم او که خونریزی داشت و حالش بود به شیشه یکی از مغازههای اطراف خورد و شیشه روی سرش خرد شد. بعد او را به بیمارستان بردند و اهالی به پلیس زنگ زدند که ما از آنجا فرار کردیم. واقعا قصد کشتن او را نداشتم و فقط میخواستم مانع از ورود او به واحد شوم و نمیدانم چطور این اتفاق افتاد.
با این اعتراف همه متهمان برای ادامه تحقیقات در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند.