پرونده های جناییخبر اصلی

عصر طلایی قاتلان زنجیره‌ای؛ وحشت‌آفرینی 30 ساله جنایتکاران سریالی در آمریکا چگونه پایان یافت؟

اکثر قاتلان زنجیره‌ای قرن بیستم که مستندانی در موردشان وجود دارد در ایالات متحده فعال بودند. تعداد و دامنه فعالیت قاتلان زنجیره‌ای به حدی زیاد بود که دوره‌ای 30 سال را با عنوان “عصر طلایی قاتلان زنجیره‌ای”‌می‌نامدند. اما قاتلان زنجیره‌ای زیادی که در آن روزها اخبار آدم‌ربایی و جنایاتشان لرزه بر تن مردم می‌انداخت چه شدند و کجا رفتند؟

برای بررسی عصر طلایی قاتلان سریالی باید به اواخر قرن بیستم برویم. چون پدیده قتل‌های زنجیره‌ای در ایالات متحده به ویژه از سال 1970 تا 2000 بسیار شدت گرفت. یکی از علت‌های افزایش قتل‌های زنجیره‌ای را به پدیده شهرنشینی نسبت می‌دهند. در آن زمان تراکم جمعیت افزایش یافت و مردم تماس روز‌مره و وابستگی بیشتری به یکدیگر داشتند و در واقع در مجاورت و نزدیکی هم قرار گرفته بودند اما تغییر بافت اجتماعی جوامع باعث ناشناس ماندن افراد شده بود. همین تغییر در جوامع آمریکایی باعث شد تعداد قاتلان زنجیره‌ای فعال در این کشور در سال 1989 به اوج خود رسید؛ اما بعد از آن با پیشرفت‌ها و اتفاقاتی که در حوزه جرم شناسی و تغییر مراودات اجتماعی افتادبه طور پیوسته تعداد قاتلان سریالی روند نزولی پیدا کرد. روند نزولی تعداد قاتلان ترسناک همزمان با کاهش کلی جرم و جنایت در ایالات متحده در آن ایام بود. البته شاید نتوان رابطه معنا‌داری بین کاهش جرایم و کم شدن تعداد قاتلان زنجیره‌‌ای یافت و حتی عده‌ای معتقدند کاهش قاتلان سریالی هیچ دلیل مشخصی ندارد.

مایک آمودت، استاد ممتاز دانشگاه رادفورد در ویرجینیا، کاهش تعداد قتل های زنجیره‌ای را به استفاده کمتر از آزادی مشروط، بهبود فناوری پزشکی قانونی و رفتار محتاطانه‌تر افراد جامعه آن روز‌های آمریکا نسبت می‌دهد.

در عین حال از دیگر علل کاهش عمومی جرایم خشونت‌آمیز پس از دهه 1990 افزایش حبس در ایالات متحده، پایان اپیدمی کراک و حتی کاهش قرار گرفتن کودکان در معرض سرب در اوایل کودکی عنوان می‌شود.

گیل کاریلو، کارآگاهی است که اوایل دهه هشتاد به بخش قتل در اداره پلیس لس آنجلس پیوست. او درباره تعداد زیاد قتل‌های سریالی در آن دوران خاطره‌ای را تعریف کرده  و گفته زمانی که به اداره قتل پیوست همکارش فرانک سالرنو تازه به شهرت دست یافته بود. فرانک به تازگی قاتلی را که به خفه‌کننده معروف شده، دستگیر کرده بود. این مرد و همسرش هر دو جنایتکار بودند. زوج قاتل زنجیره‌ای در اواخر دهه هفتاد ساکنان منطقه لس‌آنجلس را به وحشت انداخته بودند، آنها به خاطر تجاوز، شکنجه و کشتن 10 زن توسط فرانک دستگیر شدند.

در چنین شرایطی گیل کاریلو، فرانک سالرنو را ملاقات کرد. کریلو در مورد آن روزها به مجله رولینگ استون گفته‌ است: “وقتی با فرانک آشنا شدم، در آستانه دادگاه خفه کننده بود. از او درباره پرونده پرسیدم و او گفت، این از آن پرونده‌هایی است که یک‌بار در زندگی هر کارآگاه پلیس اتفاق می‌افتد. اما دو هفته بعد، ما به شدت درگیر موضوع دیگری شدیم و باز هم پرونده‌ای برای قتل‌های سریالی را در دست گرفتیم. ما مشغول شناسایی یک قاتل سریالی ملقب به شکارچی شب شدیم که به خانه‌ها حمله می‌کرد و پس از تجاوز مرتکب قتل می‌شد. این قاتل شهرهای لس‌آنجلس و سانفرانسیسکو را به وحشت انداخته و به هم ریخته بود. دستگیری او از ژوئن ۱۹۸۴ تا آگوست ۱۹۸۵ طول کشید.

آمریکایی‌ها در آن روزگار معمولا درهای خانه‌هایشان را باز می‌گذاشتند، اما ناگهان در دام قاتلانی مانند شکارچی شب و قاتل آدم‌خوار، جفری دامر، گرفتار شدند و همین اتفاقات همگان را وخشتزده کرد طوری که اکثر مردم تصمیم گرفتند از این به بعد درهای خانه خود را ببندند تا مانع حمله ناگهانی قاتلان شوند. در همان دوران کیت هانتر جسپرسون، با نام مستعار قاتل خندان، راننده کامیونی بود که حداقل هشت زن را به قتل رساند. اما همه این خوف و وحشت‌ها و جنایات ترسناک در اوایل دهه 2000، که موج داستان‌های قاتلان زنجیره‌ای از بین رفت، به ناگاه فروکش کرد.

چرا قاتلان زنجیره‌ای شدند و ناگهان کجا رفتند؟

پیتر ورونکسی، کارشناس عدالت کیفری که کتاب قاتلان سریالی آمریکایی را نوشته است، می‌گوید بیش از 80 درصد از قاتلان سریالی شناخته شده آمریکایی بین سال‌های 1970 تا 1999 فعالیت می‌کردند. ورونسکی به مجله رولینگ استون می‌گوید: عصر طلایی قتل‌های زنجیره‌ای توسط هارولد شچتر، به عنوان مورخ جنایی نامگذاری شد.  دلایل افزایش تعداد این قاتلان در آن دوران بسیار زیاد و پیچیده است که شامل تغییرات جامعه شناختی، زیست شناسی، تکنولوژی و زبان شناسی می‌شود.

ورونسکی در طول تحقیقات جنایی خود نتیجه گرفت؛ ویژگی‌های شخصیتی برای تبدیل شدن به قاتل سریالی تا زمانی که آنها 14 ساله می‌شوند، کاملاً شکل می‌گیرند و آنها معمولاً در اواخر 20 سالگی شروع به کشتار می‌کنند.

این محقق یک کشف دیگر هم کرد و زمانی که درباره قاتلانی مانند جان وین گیسی، جفری دامر و تد باندی تحقیق می‌کرد، فهمید همه این قاتلان سریالی در زمان جنگ به دنیا آمده بودند. او می‌گوید:  پدران این قاتلان از مجروحان جنگی بودند که به PTSD (اختلال استرس پس از حادثه) مبتلا شده و با این اختلاف به خانه برگشته‌ بودند. این بیماری تا دهه هشتاد قابل تشخیص نبود و ابتلای پدران به این بیماری باعث شد این کودکان که از قبل مستعد خشونت بودند در خانه‌های بالقوه خشن و احتمالاً در شرایطی نامساعد بزرگ شوند.

پس از آن با پایان یافتن شرایط زمینه‌ای برای قتل‌های سریالی از تعداد این قاتلان نیز کاسته شد.

5/5 - (1 امتیاز)

برای عضویت در کانال تلگرام کلیک کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا